کد مطلب:28284 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:160

حق مداری در شناخت مردان












1442. الأمالی - به نقل از اصبغ بن نباته -: حارث همْدانی با گروهی از شیعیان كه من نیز جزوِ آنان بودم، بر امیر مؤمنان، علی بن ابی طالب علیه السلام وارد شد. حارث كه بیمار بود، خمیده گام برمی داشت و عصا به زمین می كوبید. امیر مؤمنان به سویش آمد؛ چرا كه حارث، نزد وی منزلتی داشت، و فرمود: «چگونه ای حارث؟».

گفت: ای امیرمؤمنان! روزگار از من خواسته هایش را گرفته و درگیری یارانت در آستان تو، مرا می سوزاند و به خشم آورده است.

فرمود: «نزاع آنان، درباره چیست؟».

گفت: درباره تو و سه خلیفه پیشین. گروهی افراطی و غلوكننده اند، گروهی میانه و دنباله رواند، و گروهی مردّد و شك كننده كه نمی دانند به پیش بروند یا بازگردند.

فرمود: «كافی است برادرِ همدانی! بدانیدكه بهترین پیروِ من، گروه میانه اند كه اهل غلو، به آنان برمی گردند و عقب ماندگان، به آنها می رسند».

حارث به ایشان گفت: پدر و مادرم فدایت، ای كاش زنگار از دل های ما برچینی و ما را در كارمان روشن سازی!

فرمود: «كافی است! به درستی كه كارها بر تو مشتبه شده است. دین خدا با مردان شناخته نگردد؛ بلكه با نشانه های حقیقتْ [ به شناخت درآید]. حق را بشناس تا پیروان حقیقت را بشناسی.

ای حارث! زیباترین سخن، سخنِ حقّ است و فریاد كننده حقّ، مجاهد[ در راه خدا] است».[1].

1443. البیان والتبیین: هنگامی كه علی بن ابی طالب علیه السلام بر منبر بود، حارث بن حوط لیثی برخاست و گفت: آیا گمان می بری كه ما طلحه و زبیر را بر گمراهی می بینیم؟

فرمود: «ای حارث! كار بر تو مشتبه شده است. به درستی كه حقیقت، با مردان شناخته نگردد. پس حق را بشناس تا پیروانش را بشناسی».[2].

ر. ك: ج 5، ص 147 (مشتبه شدن امور بر كسانی كه چشم بصیرت نداشتند.









    1. الأمالی، مفید: 3/3، الأمالی، طوسی: 1292/625، بشارة المصطفی: 4.
    2. البیان والتبیین: 211/3، نثر الدرّ: 273/1، تاریخ الیعقوبی: 210/2.